صدا

مانده در گلو

صدا

مانده در گلو

غم جمعه ها

جمعه ها 

 

هنگام عصر 

 

حتماْ می ترکید و بارون می اومد رو گونه هام 

 

مدتیه که بغضم خیلی بزرگ شده 

 

جمعه هام گم شدن  

 

منتظرم تا صاحب جمعه ها بیاد  

 

ولی نمی دونم اون وقت بغضم چه جوری می ترکه  

 

ابدی یا الکی !

کسی وبلاگ مرا می خواند

می دانم کسی هست که وبلاگ مرا می خواند

و صدای زجه مردان و زنان را می شنود

می دانم کسی هست ، کسی که مثل هیچکس نیست

و روزی صدایش همه جا را فرا خواهد گرفت

و حضورش رنگینترین رنگ رنگین کمان خواهد بود

روزی خواهد آمد

و آنروز پایان خواهد داد به همه ظلم و ستم ها

و کسی را یارای مقابله با او نیست

و او خواهد آمد

به زودی زود

زودتر از باران و سبکتر از نسیم

زمین را سبز خواهد کرد

او خواهد آمد و به دورغهای فریبکاران پایان خواهد داد

خواهد آمد

کسی که از جنس دروغ نیست ، مثل چشمه است

او خواهد جوشید

می دانم که می آید و رنجها را خاتمه می بخشد

و نقاب از صورت روبهان بر خواهد داشت

او خواهد آمد

بزودی زود

کسی که همه است و هیچ نیست

و وقتی هست که همه است و وقتی که همه نباشد نیست !